Saturday, August 13, 2005

از امروز تصميم گرفتم ذهنم رو از مشغوليتهايي كه اين چند وقت داشتم ازاد كنم و همه چيز رو بسپرم به دست زمان كه هر برنامه اي
كه ميخواد بريزه و من هم از سمت برنامه ريز استعفا ميدم و ميرم تو پست اجرا كننده
ديروز پريروز خبري شنديم كه واقعا به نوعي منحصر به فرد و اعجاب انگيز بود اونهم آتش گرفتن جوي اب يه خيابان بزرگ و منهدم شدن چندين خودروي شخصي بود
دليل اتفاق هم واقعا احمقانه بود سر ريز شدن ينزين از منبع اون در پمپ بنزين و مسئوليت نشناسي مسئولين و هدايت بنزيناي سر ريزي به جوي آب خيابان بود
حالا بقيه داستان رو خودتون حدس بزننين ديگه
يه نكته اي كه اين وسط مجهول ميمونه اينه كه خسارت هاي وارده به اموال مردم رو چه كسي بر عهده ميگيره و مردمي كه اموالشون رو اين وسط از دست دادن چه بالاي سرشون مياد
حالا باز جاي شكرش باقيه كه ان اتفاق تلفات جاني نداشته و كسي كشته نشده
واي سرم رفت ...................

شنا توي آبهاي يخ زده قطب شمال در عرض چند دقيقه ريشه زندگي رو تو وجود انسان ميخوشكونه چنان سريع و خشن كه ديگه نه قدرتي براي تقلا ميمونه و نه شوقي براي زندگي