Saturday, October 09, 2004

وطن پرستي به سبك ياسمن
نمي دونم چرا تازگيها اينقدر وطن پرست دم اونهم از نوع رقيق القلبش
كافيه پيروزي يكي از تيمهاي ورزشي ايران در مقابل ساير كشورها رو تو تلويزيون ببينم تا اشكم سرازير بشه
حساسيتم بيشتر وقتي عود ميكنه كه اين سرود ورزشكاران .. رو پخش ميكنن حالا سورد ملي كه ديگه جاي خودش رو داره ، چكنيم ديگه اينهم يه نوع وطن پرستيه اونهم به سبك ياسمنيش
امروز مسابقه فوتبال بين ايران و آلمانه ، عين پسر بچه هاي ده ، دوازده ساله هيجان زدم ، اگه ميشد با بچه ها بريم استاديوم چي ميشد ولي حيف كه نميشه نمي دونم چرا تو ايران دخترها حق ابراز احساسات ندارن ، چرا همش بايد تو يه غالب از پيش طراحي شده زنداني باشن ، اصلا كي گفته كه پسرها هر كاري كه ميخوان بكنن ودخترها هميشه سنگين و سامون باشن تا يكوقت خداي نكرده نجابتشون لكه دار نشه ، واقعا كه تو قرن بيست و يكم با اين سنتهامون نوبرشيم

Tuesday, October 05, 2004

افسوس
نمي دونم چرا آدمها اينقدر عجيبن ، تا وقتي چيزي رو دارن انگار نه انگار ، اصلا بهش اهميتي نمي دن و قدرش رو نمي دونن و بهش بي توجه هستن ولي امان از روزي كه از دستش بدن
خودشون رو به هر آب و آتيشي ميزنن تا نگهش دارن يا برش گردونن غافل از اينكه آب رفته هيچ وقت به جوي بر نمي گرده
عزيزي كه از دست رفته هيچ وقت زنده نميشه ، دلي كه شكسته هيچ وقت التيام پيدا نميكنه ، سلامتيي كه از دست رفته براي هميشه از دست رفته و لحظات پر بهاي عمر كه گذشته قابل تكرار نيست
نمي دونم چرا ؟ شايد خلقتمون اينطوريه كه هيچ جور راضي نميشيم ، هيچ وقت به چيزايي كه داريم قانع نيستيم و هيچ وقت قدر لحظات رو نمي دونيم و آخرش فقط افسوس ميمونه و افسوس و افسوس

Sunday, October 03, 2004

اين مطلب در ادامه بحث ديروزم راجع به عقل گرايي و احساس گرايه
تا حالا اين اتفاق براتون افتاده كه تا ديروز بشدت منتظر وقوع يك اتفاقي باشيد ولي امروز باز به همون شدت و يا حتي خيلي بيشتر خدا خدا كنيد كه اون اتفاق نيوفته؟
براي من تا حالا خيلي پيش اومده
وقتي دقت ميكنم ميبينم بيشتر در مواردي اين اتفاق افتاده كه احساسي فكر كردم و عقل و منطق رو كنار گذاشتم براي همين هم بعد از گذشت زماني شايد خيلي كوتاه به اشتباهم پي بردم
وقتي آدم به اشتباه بودن تصميمي كه داشته پي ميبره حالت خاصي بهش دست ميده يك حالت ترس توام با شكر گذاري از خدا كه مثل ماتسليم احساس نشده و جلوي وقوع يك حادثه ناخوشايند رو گرفته ، واقعا جالبه