Saturday, March 29, 2003

حق بر باطل پیروز است
از جبهه های نبرد حق علیه باطل خبر میرسد که جنگ نیروهایی خودی ( دخترها ) با نیروهای نو خودی یا غیر خودی ( پسرها ) بر سر مسئله بغرنج ازدواج همچنان ادامه دارد منابع خبری امروز از سقوط یکی از مواضع استراتژیک
گروه نو خودی ها محمد رضا توسط یگان غیور و جان برکف گروه خودی ها شیرین ( دوستم رو میگم نه خودم )
خیر میدهند
خبر نگار واحد مرکزی خبر به نقل از یک مقام آگاه یگان شیرین خانم امروز اعلام کرد که جمعه این هفته گروهی از فرستادگان رسمی اونطرفی ها ( نوخودی ها ) شامل سرکار عالیه خانم والده و خواهران محمد رضا جهت پاره ای مذاکرات و بحث و تبادل نظر پیرامون انفاقات جاری و همچنین دیدار رسمی از شیرین و خانواده منزل را به مقصد خونه شیرین اینها ترک خواهند کرد نتایج این مذاکرات بعدا به تفضیل به اطلاع عموم خواهد رسید
همچنین در جبهه جنوبی پریسا با جدیت و سرعت هرچه تمام تر مشغول حمله به مواضع دشمن ناشناس است به علت محرمانه بودن حملات از ذکر سایر جزئیات معذوریم
در سایر جبهه ها بغیر از تبادل نسبتا سنگین آتش توپخانه بین یگان گیتا و کاوه امروز تحرک خاصی مشاهده نشد
خبرنگار اعزامی واحد مرکزی خبر به جبهه های جنگ شیرین

Friday, March 28, 2003

صحبت کردن ضمن اینکه میتونه لحظات جذاب و سرگرم کننده ای رو برای آدم بوجود بیاره باعث حل خیلی از مشکلات و سوء تفاهم ها هم میشه اگه باور ندارید امتحان کنید

Wednesday, March 26, 2003

اهم خبرها
می خوام در مورد دید و بازدید عید بنویسم که فکر کنم هر چی هم بگم باز کم گفتم
آقا ما از روز اول عید تا همین امروز بشدت مشغول انجام مراسم مربوط به عید بودیدم بیش هزارو پونصد جا رفتیم و قریب به دو هزار نفر هم تا بحال اومدن خونمون من بیچاره هم که طبق معمول مامور بی جیره و مواجب پذیرایی از مهمانان بودم تقریبا می تونم بگم که دیگه فنی از فنون پیچیده پذیرایی نمونده که من بلد نباشم دیگه میشه این هنر اصیل و حیاتی رو هم به گنیجه هنرهای بیشمارم اضافه کنم
اتفاقا امروز تو شرکت با بچه ها بحث همین بود و اینکه اگر یوقت خدای نکرده خدای نکرده زبونم لال ازدواج کردیم با این مراسم نوروز چی کار میکنیم , بچه ها نظرات متفاوتی داشتند بعضیها می خواستن کل عید رو برن مسافرت بعضی ها نه عقیده به حفظ سنتها داشتن , اما من نظر این بود که همه چیز بستگی داره به طرز فکر و نظر همسر آیندم و من الان به تنهایی نمی تونم در این مورد اعلام نظر قطعی کنم ولی خوب بیشتر ترجیح میدم که تحویل سال رو حتما خونه خودمون باشیم نه جای دیگه و بعدش هم بریم جاهایی که لازمه بریم بطور کلی من مشکل خاصی با این مراسم بخصوص قسمت دیدش ندارم
آهان راستی یه خبر جالب , فکر کنم امروز رکورد صحبت با تلفن سر کار توسط پریسا شکسته شد , ماشالا ماشالا بزنم به تخته یوقت خدای نکرده چشم نخوره پریسا خانم امروز تو شرکت از ساعت یک بعد از ظهر مشغول صحبت با یه آقای مشکوک ناشناس شدن و حرفهاشون بدون انقطاع تا ساعت پنج و ربع که ما اومدیم خونه ادامه داشت یعنی تا اون موقع چهار ساعت رو من و مونا ثبت کردیم باقیش رو دیگه نمی دونم که چقدر ادامه داشت
اون موقع بود که من و مونا و گیتا مجبور شدیم وقوع یه فاجعه رو باور کنیم اون فاجعه هم ازدواج قریب الوقوع پریساست که همه در موردش قبلا میگفتم نه بابا دنیا دیگه اینقدر ها هم خر تو خر نیست که پریسا ازدواج کنه , گفتم ازدواج یاد یه چیز دیگه هم افتادم تو واحد ما یه خانمی کار میکنه که بیچاره از نظر شکل و قیافه و هیکل خیلی در حقش ظلم شده سنش هم بالاست حدود چهل سال تفلطی از زور تنهایی همیشه خیلی افسرده و کوشه گیر بود ولی دیروز دیدم که شاد و شنگول با یه جعبه شکلات اومده شرکت , در بررسی هایی که گزارشگر واحد مرکزی خبرمون مونا انجام داد فهمیدیم که خبرهایی و قراره تا دو ماه دیگه ازدواج کنه , همه مون از این خبر خیلی خیلی ذوق زده و شاد شدیم آخه حیوونی خیلی گناه داشت
خوب دیگه امروز زیادی نوشتم باقیش باشه برای بعد