Saturday, July 13, 2002

سن مناسب ازدواج
چند روز پيش باكره تو وبلاگش يهنظر خواهي گذاشته بود كه سن مناسب ازدواج چن ساله نظرات مختلفي هم داده شده بود ولي طبق آماري كه من گرفتم بيشتر شركت كنندگان ر اين نظرخواهي به سنين بين 22 تا 25 سال براي دختر ها و 28 تا 30 سال براي پسرها راي داده اند
چيز ديگري كه تو اين نظر سنجي ديدم و جالب بود اينه كه تقريبا همه به نظر داده بودند كه پسر بايد چند سالي از دختر بزرگتر باشه باز هم طبق آمار خودم بيشترين راي به 4 تا 5 سال بزرگتر بودن داده شده البته چند نفري هم به همسني راي دادند
حالا من مي خوام يه سن دقيق رو براي ازدواج تعيين كنم دقيق دقيق
براي دختر 24 سال و براي پسر 29 سال ;)

Wednesday, July 10, 2002

مصاحبه براي استخدام
دوشنبه براي انجام مصاحبه تخصصي به يك شركت خصوصي رفتم بهم گفته بودن كه بايد با خانم ... مصاحبه كنم منهم با خيال راحت و با خوشحالي لز اينكه يه خانم مصاحبه گر سر ساعت مقرر رفتم به اون شركت وارد اتاق خانم .. شدم يه اتاق خيلي كوچيك فكر كنم 4 متري بود احساس خفگي كردم ولي باز از اينكه طرف مقابلم خانمه خوشحال بودن هنوز نشسته بودم كه ديدم يه آقايي كه جوون بود ولي همه موهاي سرش سفيد شده بود قيافه خيلي خشك و بد اخلاقي داشت يه صندلي آورد تو اون اتاق كوچيك باز دوزاريم نيوفتاد ولي وقتي ديدم اون آقا بد اخلاقه با يه آقاي تپل ديگه اومدن تو و در و بستن فهميدم كه بايد با سه نفر مصاحبه كنم يدفعه سرم گيج رفت احساس خيلي بدي داشتم تو اون اتاق كوچيك داشتم خفه ميشدم اول خانمه يه چيزهايي گفت بعد آقا بد اخلاقه شروع كرد به سوال جواب خيلي خشك وخيلي مبهم و سريع احساس كردم دارن بازجوييم ميكنم به يسري از سوالاش جواب دادم ولي اون هي سوالهاي تخصصي تر مطرح ميكرد البته خيليشو بلد بودم ولي اون طوري حرف ميزد كه انگار هيچي بلد نيستم براي القاي بيشتر اين موضوع شروع كرد به سوالاتي كه تو درسهاي دانشگاه خونده بوديم همش برام آشنا بود ولي يادم نميومد تازه اصلا خودم رو براي سوال و جواب دانشگاهي آماده نكرده بودم احساس كردم اين آقا با مطرح كردناين سوالهاي خارج از بحث كاري ميخواد به دو تاي ديگه كه تخصص كمتري تو كامپيوتر داشتن اثبات كنه كه من چيزيبارم نيست اونهام كه نمي فهميدن اين سوالها هيچ ربطي به كار نداره
خلاصه او آقا تا تونست منو سوال پيچ و عصبي كرد تصميم داشت اعتماد بنفسمو از بين ببره كه البته تا حدود زيادي هم موفق شد
خانمم در ادامه گفت مثل اينكه شما صرفا يك كارآموزيد و اطلاعات پراكنده اي داريد اين ديگه ضربه آخر بود حسابي جوش آورده بودم داشتم واقعا خفه ميشدم ميخواستم از اون اتاق خفه فرار كنم كيفمو برداشتم و نشون دادم كه ميخوام پاشم خانمه چيزهايي ميگفت كه بهش گوش ندادم فقط سريع بلند شدم و از اتاق خارج شدم با حداكثر سرعت از اون شركت اومد بيرون احساس ضعف داشتم اشك هم هميطوري بي اختيار ميومد سريع سوار تاكسي شدم و اومد خونه
الان يكم بهترم ولي يكم زمان ميبره تا خودمو براي يه مصاحبه ديگه آماده كنم

Monday, July 08, 2002

دريا
چقدر دلم هوس مسافرت كرده دوست دارم برم كنار دريا و البته جايي كه آزاد باشم هر جوري دلم خواست لباس بپوشم و با هركي دوست داشتم برم تو آب




Sunday, July 07, 2002

مثل اينكه فرويد بيچاره راست ميگفت
صفحه اجتماعي روزنامه همشهري امروز مقاله اي داشت در مورد بررسي عوامل موثر در آشفتگي و بحرانهاي اجتماعي كه يكسري عوامل رو نام برده بود از جمله اين عوامل ، عامل تخيل جنسي بود
اينطور توضيح داده بود كه غريزه جنسي از اساسيترين غرايز بشريه و در هر انساني اين غريزهدر دو قالب تخيل و عمل جنسي نمود پيدا ميكنه
دوره بلوغ دوره تخيل جنسيه و با گذر از اين دوره دوره عمل جنسي شروع ميشه ، باز نوشته بود اكثريت جوانهاي ايراني بدليل مشكلات مختلف اقتصادي و فرهنگي و اعمال برخي محدوديتها از طرف جامعه و خانواده براي مدتي بسيار طولاني تر از حد طبيعي در دوره تخيل جنسي ميمونن و امكان ورود سالم به مرحه عمل جنسي رو ندارن
اين حالت سكون در تخيل جنسي عامل بسيار مهمي در بروز بحرانهاي مختلف فردي و اجتماعيه و ميشه گفت بسياري از ناهنجاريهاي شخصيتي و اجتماعي از اين موضوع ناشي ميشه و...
با خوندن اين مقاله ناخودآگاه به ياد نظريه فرويد افتادم كه ريشه اكثر مشكلات اجتماعي رو در كمبودهاي جنسي ميدونست باز هم با خوندن اين مقاله ياد دوران دبيرستانم افتادم و خانم معلم ديني مون كه با اطمينان بسيار زياد خط بطلاني رئ اين نظريه فرويد كشيد و گفت با دين داري و چميدون ايمان و اعتقاد همه مشكلات حل ميشه كلي حرف ديگه كه خوشبختانه يادم نيست
حالا ميخوام به اين خانم معلم مومنه محجبه محترمه عرض كنم كه بفرماييد يه نگاه به جامعه بندازيد مي بينيد كه فرويد بيچاره راست ميگفت