Saturday, November 22, 2003

علل افزايش آمار طلاق در ايران
چند روز پيش با يكي از اقوامكه روانپزشكه بحثي داشتيم در مورد ازدواج و طلاق و برخورد جوونها با اين دو مقوله بسيار مهم
اايشون آماري از طلاق تو ايران ارائه كردن كه واقعا منو شكه كرد چيزي در حدود سي و پنج درصد از ازدواجهايدر هر سال به طلاق منتهي ميشه واقعا خيلي وحشتناكه ازشون دليل اين امر رو پرسيدم ايشون هم طبق بررسي هايي كه خودشون و همكارانشون انجام داده نتايجي رو كه تا بحال بدست آوردن ايطوري عنوان كردن
اول از همه نداشتن ديدي درست به ازدواج براي هر دو طرف بخصوص پسرها و انتخاب نادرست همسر در توضيح اين مطلب بايد بگم كه بنظر اين گروه از روانپزشكان فاكتورهاي انتخاب همسر براي جوونهاي ايراني خيلي سطحيه و بيشتر در حد ملاكهاي ظاهريه يعني دو طرف صرفا بدليل جذابيت و زيبايي جسماني طرف مقابل تصميم ازدواج ميگرن بدون اينكه به نقاط قوت و ضعف اخلاقي هم كه تو زندگي مشترك خيلي مهمه توجه كنند
عامل دوم رو فمنيست راديكالي شدن زنان عنوان كردند يعني دخترها در خيلي لز موارد بصورت افراطي عمل ميكنند و گذشت و تحمل و چشم پوشي از خطاي همسر براشون غير ممكنه كه اين موضوع آسيب زيادي به استحكام پيوند زناشويي ميزنه
عامل بعدي كه بخصوص در ازدواجهاي عشقي بخصوص در اوايل ازدواج ديده ميشه وابستگي شديد زن و شوهر بهمه بطوريكه هيچ كدوم وقت و يا اجازه زندگي مستقل داشتن و انجام كارهاي شخصي رو ندارن اين موضوع باعث ميشه كه بتدريحج اين وابستگي زياد باعث دلزدگي و خستگي تو طرف يا يكي از اونها ميشه و عاملي براي شروع اختلافات
عامل بعدي عدم تعهد دو طرف به همه يعني زن و مرد براي ادامه زندگي مشترك و حفظ اون تعهدي احساس نميكنن و با كوچكترين مشكلي كار به طلاق جدايي ميكشه
عامل مهم ديگه كه همون مشكلات مادي و معيشتيه هم نقش مهمي در افزايش آمار طلاق داره
حتما عوامل ديگري م وجود داره ولي ما اونروز فقط تونستيم در مورد اين عوامل بحث كنيم
اين مطلب رو براي اين اينجا نوشتم كه شايد هر كدوم از ما با خوندنش اگر در مرحله انتخاب همسر هستيم دقتمون رو بيشتر كنيم و به چيزهايي فراتر از ظواهر توجه كنيم( كه بقول دوستي ظاهر زيبا اولين چيزيه كه تو زندگي عادي ميشه و سيرت زيبا هم تنها چيزيه كه هيچ وقت عادي نميشه)
و اگر متاهليم با رعايت نكاتي كه گفته شد و صبر تحمل بيشتر بتونيم زندگيمون رو به يريني روزهاي اولش حفظ كنيم
همين

Sunday, November 16, 2003

تعطيلت اينچنيني فرصتي خيلي مناسبيه براي فكر كردن و كتاب خوندن مخصوصا براي من كه از شدت درگيري كاري وقت سر خاروندنم ندارم تو اين چند روزه دلي از عزا دراوردم تا تونستم خوندم و خوندم
الانم نمي دونم چي بنوسم در مورد كي و چي بنويسم اينقدر اتفاقات مختلف دور و برم مي افته كه نمي دو.نم از كجا بايد شروع كنم
از عشق بنويسم و معجزه محبت يا ازنفرت بنويسم و غفلت شايدم بهتر باشه از هيچكدوم اينها ننويسم و فقط به اين جمله پر معني از آنتوني چخوف بسنده كنم كه ميگه
انسان همان چيزي است كه باور دارد