Thursday, August 21, 2003

جهيزيه
جاتون خالي ديروز براي خريدن جهيزيه سارا رفتيم بازار تهران با يك كيف پر از پول و يه ليست بلند و بالا تجهيزات منزل كه آدم از خوندنش سر گيجه ميگرفت چه برسه به خريدنش
عين فيلم هاي كه روي دور تندش گذاشته باشن هي از اين مغازه ميرفيم ون مغازه و تند تند چيز ميخريديم
جاي شكرش باقي بود كه سارا دخر آسون گير و راحت پسنديه تو اين راه از منم جلو زده چون مني كه به راحت خريد كردن مشهور تو انتخاب بعضي چيزها واقعا گيج و دودل ميشدم تازه اونهم براي يكي ديگه نه خودم ولي ساا خيلي سريع تصممش رو ميگرفت تقريبا مي تونم بگم در عرض شش ساعتي كه اونجا بوديم بيش از نصف ليست رو خريد كرديم
اون چيزايي هم كه باقي موند بيشتر اساس هاي بزرگ بودن كه خريدشون ميمونه براي روزهاي آخر
كه شش ساعت تموم راه رفتيم ولي جالبيش اين بود كه اصلا احساس خستگي نكردم نمي دونم كارهاي مربوط به عروسي چيه كه آدم از انجامشون لذت ميبره و خسته نميشه
راستي خودمونيم ها تو اين دوره زمونه اينگار سر خانواده عروس كلاه رفته چون شكر خدا قيمت خونه اونقدر بالاست كه هيچ پسري توان خريدش رو نداره ماشينم كه حرفشو نزن ، مجلس آنچناني عروسي هم كه پول حروم كردنه
پس خرج آقا داماد ميشه اجاره يه خونه سي ، چهل متري تو يجاي پرت و پلا ولي عروس بيچاره بايد كلي جهيزيه ببره چون نبودش زندگي رو مختل ميكنه
حالا بازم هي بگيد دخترا ادعاشون بالاست و سخت ميگيرن

Tuesday, August 19, 2003

امروز به مناسبت روز زن شركت كلي خجالتمون داد و به همه خانمها يكي يه نيم سكه بهار آزادي به عنوان چشم روشني اهدا كرد
جاتون خالي آقايون داشتند از حسادت مي تركيدن خيلي جالب بود
به قول يكي از خانها با اينكه هر روز روز مردهاست و همه حق و حقوقم مشااله ماشااله مال اونها ولي نمي تونن اين يك روز رو هم به خامنها بخشند آخه چقدر حسودن بعد براي خانمها حرف در ميارن
عجب دوره زمونه ايه ها!!!!!!!!!

Monday, August 18, 2003

فرهنگ
ايني كه ميگن فرهنگ و شعور اجتماعي مردم يك جامعه هست كه نوع برخورد با اونها رو تعيين ميكنه كاملا درسته
وقتي دقيق نگاه كنيم ميبينيم در هر كجاي دنياي كه مردمش از شعور اجتماعي بالاتر و فرهنگ زندگي جمعي بهتري برخوردارن ، نوع رفتار كه باهاشون ميشه و آزاديهايي كه بهشون داده ميشه بيشتره
ولي متاسفانه كشور ما از لحاظ فرهنگي و شعور اجتماعي مردمانش وضعيت خيلي مناسبي نداره( البته اين رو هم بايد بگم كه باز هم كشور ما در بين كشورهاي همسايه و به اصطلاح جهان سومي وضعيت خيلي خيلي خوبي داره و اصلا با اونها قابل مقايسه نيست )
نمونش همين مسائله ساده و پيش پا افتاده بستن كمربند ايمني در هنگام رانندگيه ، موضوعي كه نفعش مستقيما به فرد برميگرده و ثابت شده كه در تصادفات شديد جلوي صدمات جدي رو به سرنشين تا حد بسيار زيادي ميگيره ولي با اين حال تا وقتي كه قانون با زور جريمه اون رو اجباري نكرده بود كسي به اين موضوع توجهي نشون نمي داد
چند روز پيش شاهد اتفاق جالبي بودم كه بد نيست اينجا بنويسمش
جريان از اين قرار بود كه يك روز براي رفتن به محل كارم سوار يه تاكسي شدم ، بگذريم كه تاكسيه تو خيابون شلوغ با كلي ترافيك هي توقف ميكرد تا مسافر سوار كنه ، وقتي كه وارد بزرگراه صدر شديم از اونجايي كه بستن كمربند اجباريه و نبستنش جريمه داره ، ديديم كه راننده يه نوار مشكي شبيه كمربند رو به جاي اون آويزون كرده واون رو الكي بدون اينكه بجايي متصلش كنه آورده روي سينش كه پليسها فكر كنند كه كمربند بسته ، بازم بگذريم كه توي يكي از توقف هاي غير مجازش پليس موضوع رو فهميد و جرميش هم كرد
با ديدن اين صحنه خيلي متاسف شدم چون واقعا نصب يه كمربند اينمي تو ماشين فكر نمي كنم هزينه زيادي داشت باشه موضوع ابنه كه خيلي از آدمها فرهنگشون مطابق با تكنولوژي روز رشد نميكنه و راه درست استفاده كردن از اون رو بلد نيستن يا نمي خوان كه ياد بگيرن باقي قضايا بهانه است