Saturday, January 22, 2005

يه كتاب جالب ديگه از زويا پيرزاد دارم مي خونم به نام عادت ميكنيم
كتاب قبلي كه از اين نويسنده خوندم چراغها را من خاموش ميكنم بود كه فوق العاده از قلم و نوع نگارش و نوع بيان داستانش لذت بردم عادت ميكنيم هم كتاب خيلي خوبيه هرچند كه با كتاب قبلي تفوتهاي زيادي داره ولي بازهم بنظرم جذاب و دوست داشتنيه
وقت كردين حتما هر دو شو بخونيد

Wednesday, January 19, 2005

جملات قصار
عامه ي مردم روح خود را مي فروشند تا با عايدات آن عمري را با وجدان طي کنند - لوگان پارسال اسميت
هرگز به دوستانت کاستي هايشان را در جمع نگو چون ممکن است عيوب خود را برطرف کنند اما مطمئنن هيچگاه تو را به خاطر اين
تذکر نمي بخشند - لوگان پارسال اسميت
پول همه چيز زندگي نيست اما مي تواند همه چيز را بخرد - ادموند استاکول
ازدواج مکالمه ي طولاني دو انسان است که هر ازچند گاه به مشاجره مي انجامد - رابرت لويي استيونسن
جامعه ي آزاد جامعه اي است که افراد منزوي در آن امنيت کامل داشته باشند - آدالي استيونسن
براي اکثر مردم مرگ در راه اصول آسان تر از زندگي کردن بر اساس آن است - آدالي استيونسن
انتهاي راه، مرگ است ؛ تکامل در انتهاست ؛ هيچ چيز کامل نيست ؛ يک معادله با سه مجهول - جيمز استفنر
يک مرد بدون زن مثل ماهي بدون آب است اما يک زن بدون مرد مانند يک ماهي بدون دوچرخه است - گلوريا استاين
بدون تو تحمل بهشت ممکن نيست و با تو دوزخ ديگر مکاني جهنمي نيست - جان اسپارو ، سنگ نوشته اش بر قبرهمسرش
انقلاب ستمديدگان را آزاد نمي کند تنها استثمارگران را عوض مي کند - برنارد شاو
واعظ مي گويد: چنان کن که من مي گويم، نه چنان که من مي کنم - جان سلدن
براي شاد بودن، تنها به بدني سالم و حافظه اي ضعيف نياز داري -آلبرت
آنان که گذشته را به خاطر نمي آورند مجبور به تکرار آن هستند - جرج سانتايانا
احساس وظيفه در کار نيکو و در روابط آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت - برتراند راسل
ترس از عشق، ترس از زندگي است و آنان که از عشق دوري مي کنند مردگاني بيش نيستند- برتراند راسل
زندگي خوب، زندگي شاد است، البته منظور من اين نيست که اگر شما خوب باشيد حتما شاد خواهيد بود. منظور من اين است که اگر
شما شاد باشيد خوب زندگي خواهيد کرد- برتراند راسل
زن زشت وجود ندارد، تنها زناني وجود دارند که حوصله نشستن جلوي آينه و آرايش را ندارند- هلنا روبنيشتين

Monday, January 17, 2005

يكي از اتفاقاتي كه هر اكثر ما بخصوص تهرانيها هر روز باهاش مواجه ميشيم ترافيكه
ساعت 8 صبح تفريبا ميشه گفت هيچ اتوبان يا خابون اصليي نسيت كه با ازدحام خودروها مواجه نباشه
براي اين ترفيك دلايل زيادي مثل بالا بودن تعداد خودروها شخصي ،بدي سرويس و ناكافي بودن خودروها و وسايل حمل و نقل عمومي ، استاندارد نبودن گذرگاه ها و معابر و همچنين فرهنگ بسيار پايين رانندگي و عدم رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي رو ميشه نام برد
هرچند كه همه موارد بالا بسيار مهمند ولي بنظر من از همه بدتر فرهنگ پايين رانندگي و عدم رعايت قوانين راهنمي و رانندگيه
خود من هر روز شاهد ايين مسئله هستم كه تويه خيابون سه لاينه اوايل صبح و در اوج ترافين بيش از پنج لاين ايجاد ميشه و ديگه چيزي به اسم خطوط حركت بينشون اصلا وجود نداره همين موضوع هم باعث كندي بيشتر حركت وقوع تصادفات ميشه هيچ كسي هم حاضر نيست در اين مورد كاري بكنه
نمي دونم براي بهبود اين وضع واقعا چيكار بايد كرد متاسفانه همه اقشار جامعه از تحصيل كرده و غير تحصيل كرده ، از بالا شهري تا پايين شهري از پير تا جوون اين بيماري خطرناك فرهنگي رو دارن حالا ديگه رانندگي بسيار ديدني و تحسين برانگيز رانندگان تاكسي و مسافر كشها هم بماند ، بهتره در اين مورد اصلا صحبت نكنم
بنظر من همه بايد در اين مورد هر كاري كه از دستشون برمياد انجام بدن ، اگه هر كسي از خودش و اطرافيانش شروع كنه بازهم جاي اميدواريه چون تك تك ما جامعه رو تشكيل ميديم و اصلاح هر كدوم از ما حركتي به جلو براي اصلاح كل جامعه است
پس بهتره بجاي اينكه هي مشكلات بندازيم گردن ان و اون يه نگاهي هم به خودمون بكنيم
البته من هرگز منكر مشكلات زمينه اي كه نياز به كار كارشناسي و اصلاحات عملي داره نميشم ولي خوب همين اصلاح فرهنگي هم خودش يه بخش بسيار بسيار مهمه
يادتون نره