Saturday, May 07, 2005

امروز تو يكي از سايتهاي خبري فارسي مطلبي رو به نقل از يكي از مقامات قضايي مي خوندم كه نوشته بود آشنا نبودن زوجهاي جوان به خصوص دختران با حقوق خود، موجب افزايش ميزان طلاق شده است
به همين بهانه هم تصميم گرفتم گشتي تو دنياي اينترنت بزنم و در مورد اين حق و حقوق تحقيق كنم تا اونجايي كه من متوجه شدم
طبق قانون مدني و درعقد نامه هاي رسمي ايران دوازده شرط ضمن عقد ازدواج ثبت شده كه به موجب اين شروط دوازده گانه مرد به زوجه وكالت مي دهد، چنانچه مواردي نظير عدم پرداخت شش ماه نفقه، داشتن سوءرفتار، سوءمعاشرت و بيماري صعب العلاج، منبع اشتغالي كه با مصلحت خانوادگي در تضاد بوده و عفت عمومي را زير سئوال ببرد، محكوم به پنج سال حبس يا جزاي نقدي، اعتياد مضر، شش ماه غيبت متوالي، انجام جرم هايي كه مغاير با حيثيت خانوادگي و عفت عمومي است، عقيم و مفقودالاثر بودن، انتخاب همسر ديگري بدون اطلاع زوجه و عدم اجراي عدالتميان زوجين ، زوجه مي تواند تقاضاي طلاق بده ، در تمامي اين شروط پس از مراجعه به دادگاه و
اثبات موضوع حق طلاق به زن داده مي شود
علاوه بر اين شروط عمومي ضمن عقد زوجين ميتونن در هنگام عقد شروطي رو به در صورتيكه مخالف با مقتضاي عقد نكاح نباشد يعني از شروط باطل و غير قابل انجام نباشه وضع كنن
اهم اين شروط عبارتند از
حق تنصيف دارايي هاي مشترك
حق كار
حق تحصيل
حق سفر
حق انتخاب محل زندگي
حق حضانت فرزندان
و حق طلاق
البته در اينكه اين شروط چقدر ضمانت اجرايي دارند و يا اينكه چه شرايط براي اعمالشون وجود داره بحث هاي زيادي مطرحه مثلا در مورد حق طلاق از نظر حقوقي يک حق نيست که دادني يا گرفتني باشد بلکه يک "ايقاع" مختص به شوهر است يعني حق يکطرفه مرد براي اينکه طلاق بدهد و اوست که فقط مي تواند به کس ديگر مثلا همسر خود وکالت بدهد در شرايطي که براي دادگاه قابل قبول باشه از طرف او اين ايقاع را انجام دهد
يا در مورد حق تنصيف دارايي هاي مشترك شرايط وجود داره مانند عدم درخواست طلاق توسط زوجه ، عدم تأثير سوء رفتار و اخلاق زوجه در وقوع طلاق به عنوان مثال هر گاه زوجه با عدم تمكين، زوج را به طلاق متمايل سازد و زوج بتواند علت ايجادي درخواست طلاق، يعني سوء رفتار و اخلاق زوجه را به اثبات برساند
انتخاب اين شروط اضافي به توافق زوجين بستگي داره و اجباري نيست ولي بنظر من درصورتيكه خانمها از اين شروط استفاده مي كنند و اونها در عقد ذكر ميكنند عقل و منطق حكم ميكنه كه از گرفتن مهريه صرفنظر كنند چون در غير اينصورت شرايط برابر از بين ميره و كفه ترازو به ضرر مردان پايين مياد و نياز به تشكيل گروههايي براي حمايت از حقوق مردان بوجود مياد
به هر حال افراط و تفريط در هر كاري و از طرف هر كدام از دو جنس زن و مرد غير منطقي و در جهان امروزي غير قابل قبوله و اينكار در نهايت به ضرر هر دو طرف تمام خواهد شد

Tuesday, May 03, 2005

چيزي كه اينروز ها خيلي فكر منو به خودش مشغول كرده نوع نگاه و تصور دو جنس زن و مرد از همديگره و از اون مهمتر اينكه چقدر اين نوع نگاه و تصور ذهني ميتونه به واقعيت نزديك باشه و اصلا اين تصوران و نگاه ها از كجا تو ذهنها جاي ميگيره
چيزي كه من خودم به شخصه از تجربياتم كشف كردم اينه كه مزدها در ديد زنها نسبت به زنها در ديد مردها جايگاه بهتري دارن
يعني من كمتر ديدم گروه هاي چند نفري زنان در مورد مردها اظهار نظرهاي عجيب و قريب كنند در حاليكه يكي از تفريحات مردان در دورهمايي هاي مردانه نسبت دادن خصوصيات گاهي اوقات بسيار عجيب و دور از واقعيت به زنان و بيان اقرار آميز نقاط ضعف و اخلاق هاي زنانه است كه بخصوص مردهاي متاهل در اين راه تلاش زيادي ميكنن تا چهره اي وحشتناك و غير قابل تحمل و بي مغز از زنان ارايه بدن
البته درباب شوخي و مزاح بودن اين حرفها شكي نيست ولي چيزي كه براي من نگران كننده است تاثيرات منفي ايه كه اين حرفها ميتونه در ذهن مردها بخصوص مردهاي مجرد بگذاره بطوريكه زندگي آيندشون رو تحت شعاع قرار بده
نمي دونم شايد هم تمام اين حرفها شوخيهاي فراموش شدني بدون اثر باشه ولي بنظر من نگاه صحيح و تصور مثبت هر دو جنس نسبت به هم ميتونه كاملا موثرباشه و شايد جلوي خيلي از اختلافات و بهانه گيري هاي سطحي آينده رو بگيره

Sunday, May 01, 2005

مدتيه كه ننوشتم چون فكر ميكردم تو مود نوشتن نيستم ولي امروز كه خواستم بنويسم ميبينم كه اين موضوع زياد هم به مود خودم مربوط نميشه چون با اينهمه شلوغي و هواي گرم و صداي دريل و رفت و امد و از همه بدتر حرفهاي يك روند بي انقطاع همسايه دست راست و همسايه دست چپ و همسايه پيشرو و همسايه پشت سر در مورد خاطرات زندگيشون و صداي گوشخراش تلفن ها و آهنهاي متنوع موبايل ها ، اصلا نميشه فكر كرد چه برسه به اينكه سيل كلمات رو پشت سر هم چيد و ازشون يه مطلب بدرد بخور ساخت
مسايل و مشكلات و سوژه هاي ناب اجتماعي هميشه وجود دارن يكي ازين سوژه ها كه خيلي مورد توجه من بوده فرهنگ اجتماعيه
اينكه چه جور فرهنگ اجتماعي شكل ميگيره و چه كساني به اون شكل ميدن و چطور ميشه فرهنگهاي غلط رو عوض كرد
اينكه چطور با گذشت زمان بعضي از اين فرهنگها همچنان پابرجا ميمونه ولي برخي ديگشون كاملا دگرگون ميشه و حتي سمت سوي مخالف پيدا ميكنه

برام خيلي جالبه كه بفهمم چرا فرهنگها ضد فرهنگ ميشه و چي باعث ميشه كه ضد فرهنگهاي ديروز فرهنگ پسنديده امروز بشه
مسائل اجتماعي با اينكه ظاهر ساده و پيش پا افتاده اي دارن ولي تجزيه و تحليلشون كار بسيار پيچيده ايه و به اين راحتي ها نميشه كنكاششون كرد
براي همين هم بهتر ديدم براي پاسخ دادن به سوال هاي ذهنيم دست به يكسري تحقيقات بزنم شايد بشه پاسخي براي اونها پيدا كرد
پس از فردا اگر همكاران محترم و دور و بري هاي عزيز يكمي دست از پرچونگيهاشون بردارن و به من مهلتي براي مطالعه و تحقيق بدن اين نتايج رو تو وبلاگم مينويسم
اصلا چطوره به عنوان اولين موضوع فرنگي علت پرحرفي خانهاي محترم و كشف كنم نظر شما چيه