Wednesday, October 02, 2002

شيرين جامعه شناس ميشود
دوشنبه رو با يه مصاحبه كاري مهم با شش ، هفتا مدير و كلي و سوال و جواب عجيب غريب پشت سر گذاشتم به نظر خودم كه بد نبود حالا بايد ديد چي پيش مياد
و اما بحثي كه چند روز اخير تو وبلاگشهر داغ شده ، بحث اعدام اعضاي باندي موسوم به كركسهاست كه به جرم ربودن زنان و دختران و تجاوز به اونها و همچنين سرقت به اعدام محكوم شدند و حكم هم در ملا عام به اجرا در اومد
خوب مطابق معمول اين قضيه عده اي موافق داره و عده اي مخالف از اونجايي كه شيرين يكم فضوله و بايد در مورد هر موضوعي نظر بده ، الان هم شديدا احساس جامعه شناسيش گل كرده ، در مورد اين قضيه خيلي فكر كرده و آخر به اين نتيجه رسيده كه عمل اين افراد كه متاسفانه بسيار هم جوان بودند كاملا مستحق حكم اعدامه ، ربودن و تجاوز به زنان و دختران بيگناه اونهم نه يكبار بلكه چندين بار ( البته من نمي دونم اعضاي اين باند چند بار اقدام به اين اعمال وحشيانه كردند ولي خوب مسلما بيش از يكبار بوده تازه هيچ بعيد نيست كه عده اي از قربانيانشون به دليل حفظ آبرو از شكايت خودداري كرده باشند) با هيچ منطقي قابل توجيه نيست
البته اينرو هم ميدونم كه اعدام اين افراد راه جلوگيري از تكرار اين نوع جرايم نيست ، همونطور كه اعدامهاي مشابه قبلي هم هيچ نتيجه اي نداشته و ما دوباره امروز شاهد تكرار جرايم اينچنيني هستيم ، معلوم نيست ريشه يه همچين اعمالي چي ميتونه باشه ، شايد فقر باشه ، شايد اختلاف شديد طبقاتي باشه ، شايد بيكاري باشه ، شايد كمبودهاي جنسي و عاطفي باشه به هر حال بايد به عنوان يه راه حل اساسي ريشه ها رو شناخت و از بين برد
ولي خوب اگه آدم يك لحظه خودشو جاي قربانيان و يا خانوادهاشون قرار بده اونوقت قضيه فرق ميكنه ، درسته كه اعدام اين افراد جبران صدمه هاي روحي و جسمي وارده به قربانيان رو نمي كنه ولي تا حدودي ميتونه براشون تسكين بخش باشه
در هر صورت من با مجازات افراد اينچنيني كه براي جامعه خطرناكن موافقم ولي نه بشكل اعدام در ملا عام چون فكر ميكنم اثرات منفيي كه يه همچين اعدامهايي هم در بعد داخلي و اجتماعي و هم در بعد خارجي و ارائه چهره خشن و متحجر از ايران در سطح چهان ميگذاره به مراتب از فوايدش كه اگه ساده لوحانه فكر كنيم همون ايجاد ترس در جامعه و درس عبرت شدن براي مجرمين آينده است بيشتره
خوب ديگه از شيرين خانم خواهش ميكنيم از منبر جامعه شناسي بيان پايين و بي خيال بشن ، راستي ديروز روز خيلي خوبي بود يه كافي شاپه تنگ و تاريك و دو تا نسكافه با شير و كلي حرفهاي شيرين و...

Monday, September 30, 2002

يك روز مهم
امروز براي من يك روز بسيار مهمه تا چند ساعت ديگه قراره اتفاقاتي بيفته كه شايد مسير زندگيم تغيير كنه همه چيز تو اين شرايط بستگي به خودم داره ، بايد ديد چقدر ميتونم به خودم مسط باشم از چيز هايي كه تا حالا ياد گرفتم استفاده كنم به هر حال بسيار بسيار براي خودم آرزوي موفقيت ميكنم ولي خوب اگر هم نشد مهم نيست ، نا اميد نمي شم بازم سعي ميكنم (اينها رو اينجا نوشتم كه به خودم روحيه بدم به هر حال تا يكي دو ساعت ديگه همه چي مشخص ميشه پس تا فردا(

Sunday, September 29, 2002

آموزشهاي جنسي اجباري ميشود
تو سايت زنان ايران مطلبي خوندم با عنوان مشابه عنوان بالا ، طي اين مطلب خانم راكعي عضو كميسيون فرهنگي مجلس كه بازم دمش گرم بسياري از مشكلات فراروي زوجين جوان بعد از ازدواج رو به دليل عدم آشنايي با بهداشت رواني زناشويي و رفتار صحيح جنسي و مسائلي از اين قبيل دانسته كه متاسفانه در بسياري از موارد منجر به سردي و بروز مشكلات زيادي ميشه و بنابراين نتيجه گرفته كه آموزشهاي جنسي بايد اجباري بشه و زمان مناسب براي اين آموزشها هم سالهاي پاياني دبيرستان اعلام شده
خودمونيما ولي بازم جاي شكرش باقيه كه بعد از بيست سال مخفي كاري و انكار اينگونه روابط ، بحث لزوم آموزش اونم از نوع اجباريش مطرح ميشه ولي ناخودآگاه اين سوالم پيش مياد كه چه كسي ميخواد جوابگوي اينهمه نابساماني و اختلالات شخصيتي و اجتماعي كه بخاطر اشتباه كاري و تصميمات احساسي و نادرست گذشته بوجود اومده باشه؟
ديروز تو وبلاگ سرزمين رويايي مطلبي خوندم كه بي ربط به اين قضيه نيست ، مطلبي با عنوان امروز زنان محاكمه ميشوند ، كه بيشتر در مورد شكايات بيشمار مردها از همسرانشون بابت سردي در روابط جنسي و بيميلي و حتي انزجار از اين روابط بود ، سرديي كه به قول خودشون باعث شده كه زندگيشون تباه بشه و يا خانه اي كه با اميد و آرزو بنا كردن براشون مثل زندان بشه
واقعا دلايل اينهمه سردي و انزجار چي ميتونه باشه؟
بنظر شما يكي از دلايلش نمي تونه القائات نادرستي باشه كه از كودكي در مورد اين روابط ميشه يا نمي تونه نا آگاهي و جهل باشه يا چه ميدونم نمي تونه احساس گناه و شرم باشه؟
از دختري كه از بچگي بهش تو خونه و مدرسه و جامعه فقط يكسري روابط خشك و كليشه اي ياد داديم و چشمشو بر هر آنچه غير از اين بستيم چه انتظاري ميشه داشت ؟
از جامعه اي كه دخترها و پسرها رو به جرم واهي باهم بودن يا باهم حرف زدن مجازات ميكنه انتظار داريم چي ياد نسل جوونش بده؟
از مهمترين رسانه ارتباطي كشور يعني همون تلويزيون كه درش اوج روابط زن و شوهر محدود ميشه به سر يك ميز يا سفره شام و ناهار خوردن و يا جنگ و جدل بر سر چيزهاي بيخودي و يا برعكس حرفهاي قلمبه سلمبه و عرفاني ، ادبي رد و بدل كردن، تازه همش هم با رعايت حجاب كامل اسلامي ، چه رسالت آموزش عمومي يي ميشه انتظار داشت ؟
بايد قبول كنيم كه جامعمون از نظر سطح آگاهي جنسي خيلي خيلي پايينه ، اگه خودت كنجكاو نباشي و دنبال يادگيريش نري هيچكس حتي تا روز آخر هيچي يادت نمي ده ، فكر ميكنيد آموزش روزهاي آخرهم چي ميتونه باشه بنا بر تحقيقات بنده هيچي غير از اينكه بايد به وظيفه شرعيت در قبال شوهرت عمل كني و يا اگه ديگه خيلي باحال باشن يه توضيحات دست و پا شكسته و مبهم كه بدتر باعث گيج شدن ميشه ، حالا خدا وكيلي اون دختر بيچاره نبايد دچار ترس و انزجار و سردي بشه ، وقتي بيچاره هيچي نمي دونه و برداشتش از ازدواج فقط همون چيزيه كه تو سريالهاي مهيج تلويزيوني اونم از نوع اسلاميش ميبينه ، شايد اين آموزشها بتونه يه مقداري از مشكلات رو حل كنه ، البته من نمي دونم منظور از اين آموزشها چيه و چه چيزهايي رو ميخوان آموزش بدن ، ولي اگر فقط بخواد محدود به زيست شناسي و آناتومي و يا روشهاي جلوگيري از بارداري بشه كه از الان بگم هيچ فايده اي نداره
به هر حال از ما يا همون نسل به قول معروف سوخته كه گذشت حالا بايد ديد چه گلي قراره به سر نسل بعدي زده بشه
خدا بر ما رحم كناد و مارا بيامرزاد ( ااااااااا نمي دونم چرا يهمو لهجم فارسي دري شد شايد از بس حرفهاي جدي مدي زدم اينطوري شده چه ميدونم والا)