Wednesday, November 17, 2004

ديشب خوندن كتاب چراغها را من خاموش ميكنم خانوم پيرزاد رو تموم كرد
رمان فوق العاده اي بود
سبك نوشتاري و رواني و سادگي و آرامش داستان خيلي برام دلنشين بود
ميتونم بگم يكي از دلنشينترين رمان هايي بود كه تا بحال خونده بود
با اينكه من هميشه از خوندم كتابهاي نويسندگان ايراني يجورايي فراري بودم و هر وقت كه سعي كردم تا يكي از اين كتاب ها رو بخونم وسطش حسابي پشيمون ميشدم و خدا خدا ميكردم كه زودتر تموم بشه و راحت بشم اين دفعه اوضاع فرق ميكرد از تموم شدن داستان حسابي ناراحت شدم و خيلي زود دلم باي شخصيت هاش تنگ شد حالتي كه معمولا از خودندن كتابهاي جذاب بهم دست ميده
الان هم موندم كه بعد از خوندن اين رمان سراغ چه نويسنده و رماني برم كه همين حس رو دوباره بهم منتقل كنه
نمي دونم فعلا تصميم گرفتم مرشد و مارگاريتا رو بخونم
به هر حال بهترين كاري كه ميتونم بكنم اينه كه يه سري به شهر كتاب بزنم و ببينم اونجا چي ميشه پيدا كرد


Monday, November 15, 2004

دارم كتابي ميخونم تحت عنوان عشق هرگز كافي نيست كه جزو طبقه بندي كتابهاي روانشناسي و به نوعي آموزش دهنده مهارتهاي زندگي بخصوص زندگيه زناشوييه و دلايل بروز اختلافات و همچنين زوال عشق بعد از ازدواج رو بررسي و تحليل ميكنه
طبق اون چيزي كه تا بحال خوندم به نظر نويسنده اين كتاب يكي از مهمترين دلايل بروز اختلافات و سردي روابط بعد از ازدواج عدم هماهنگي حاد فكري و رفتاري دو طرفه (بطور مثال تقابل دو شخصيت درونگرا شديد و برون گراي شديد)
اين عدم هماهنگي و اختلاف در دوران قبل از ازدواج ممكنه يكي از دلايل توجه و كشش دو طرف بسوي همديگه باشه چون وجود خصوصيات متضاد در برخوردهاي اوليه و كوتاه مدت ميتونه جذاب باشه ولي همين تفاوتها بعد از ازدواج بدليل عميق شدن روابط و برخوردهاي بيشتر دو طرف با همديگه يكي از بزرگترين دلايل اختلاف ميشه
يك دليل مهم ديگه در بروز اختاتفات و بخصوص سردي و تغيير احساسي دو طرف بي عيب و نقص فرض كردن طرف مقابل قبل از ازدواجه اين حالت بخصوص در مورد زوجهاي شيفته زياد ديده ميشه چون دو طرف يا يكي از اونها در دوران قبل از ازدواج چنان شيفته احساس لذت بخش عشق ميشه و چنان بت بي عيب و نقي از طرف مقابل در ذهنش بوجود مياره كه حتي به ذهنش خطور هم نميكنه كه ممكنه خوصوصياتي كه در طرف مقابل موجب اين شيفتگي شده توهم آميز و غير واقعي باشه ، در اين دوران حتي رفتارهاي غير منطقي و سوال برانگيز و منفي معشوق از ديد عاشق خوب جلوه ميكنه ولي همين ويژگيها و رفتارها بعد از ازدواج بدليل بالا رفتن توقعات و عدم انعطاف در برآورده شدن اونها توسط طرف مقابل و اين طرز فكر كه طرف مقابل بايد بطور خود كار از نيازها و خواستهاي شريكش آگاهي داشته باشه و نيازي به اعلام و توضيح در مورد خواسته ها نيست و همچنين از بين رفتن تفكر بي نقصي كامل طرف مقابل بدليل برخورد بيشتر و ديدن نقاط ضعف طرف مقابل ، مشكل سلز و حتي گاهي اوقات غير قابل تحمل ميشه و بتدريج نوعي حات سرخوردگي و نا اميدي بوجود مياره كه باعث سردي روابط و حتي در مراحل پيشرفتش به جدايي منجر ميشه
با توجه به اين مطالب و برداشتي كه من داشتم براي جلوگيري از اين اتفاق دو طرف بايد قبل از ازدواج هم به نكات مثبت و هم به نكات منفي همديگه توجه بيشتري داشته باشن و در مورد خودشون احساسات و اعتقاداتشون رو بدون پرده پوشي و مخفي كاري براي هم بيان كنند و از ابراز همفكري كاذب در مواردي كه واقعا اختلاف عقيده اي وجود داره خود داري كنن و از طرف ديگه توقعاتشون رو در حد منطقي و در حدي كه طرف مقابل توان برآورده كردن اونها رو داشته باشه نگه دارن ، بنظر من اينطوري ميشه از خيلي از اختلافت در آينده جلوگيري كرد