من بيقرارم
واي كه چقدر امروز هوا سرد بود جدي جدي يخ زدم نمي دونم چرا تو اين سرما من و مونا پياده رويمون گرفته بود نزديك يك ساعت تو خيابونهاي اطراف ونك با هم قدم زديم و درد و دل كرديم ، كلي نقشه هاي خبيثانه هم كشيديم از استخر و كلاس اروبيك گرفته تا اسكي شام بيرون و مهموني شيرين
تازه مثل هميشه كلي خيال بافي كرديم و خنديديم امشب علاوه بر موضوعاتي كه هميشه خيال بافي ميكرديم پا مونو از گليممون بيرون تر گذاشتيم و شروع كرديم به چيدن اساس خونه و تعيين دكوراسيون چه كنيم ديگه از قديم گفتن آرزو بر جوانان عيب نيست
الان احساس سبكي بيشتري ميكنم فكر كنم خيلي به اين پياده روي شبانه و اين حرفها احتياج داشتم آخه چند وقته كه خيلي بي قرار شدم همش دلم هواي تفريح ميكنه ، هواي خوردن يه نسكافه داغ تو يه كافي شاپ تنگ و تاريك و ...
آه فكر نميكنم آرزوي بزرگي باشه ولي نمي دونم چرا امكان پيش نمياد
راستي ديروز مقالمو در مورد رشوه خوندم همه خوششون اومد فقط پسرها سر قسمت رشوه براي خريد محبت يكم گيج شدن كه مجبور شدم توضيح بدم تا قانع بشن
Yasaman's Weblog
Saturday, December 28, 2002
Thursday, December 26, 2002
رشوه
آخ كه هرچي ميكشم از دست اين كامپيوترم ميكشم بايد بدمش بجاش خروس قندي بخرم
مگه براي آدم اعصاب ميگذاره ، خوب بگذريم ديروز تو شركت جلسه دورهاي داشتيم كه 3 ساعت طول كشيد نمي دونم چرا هر وقت ميرم جلسه و آقاي مدير واحدمون سخنراني ميكنه اينقدر احساس مهم بودن بهم دست ميده مثل اينكه جو خيلي ميگيرفتم
جلسه درمورد ايجاد و انگيزش كاري و اين حرفها بود در ضمن منم يكم سخنراني كردم كه بنوبه خودش اولين بارم بود كه تو يه جمع 40، 50 نفره حرف ميزدم كه اكثريت هم البته آقايون بودند
الان سياوش قميشي داره ميخونه :
براي روزه ميلاد تن خود من آشفته رو تنها نزاري
براي ديدن باغ نگاهت ميون پيكر شبها نذاري
همه تنهايي ها با من رفيقن منو در حسرت عشقت نذاري
براي روز ميلاد تن خود منو دور از دل و ديدت نذاري
دلم دلتنگه و مهر تو مي خواد دلم رو در پي غمها نذاري
ميام تنها توي قلبت ميشينم منو قلبت رو جايي جا نذاري
عزيزم جشن ميلادت مبارك منو اونسوي جشن دل نذاري
عزيزم جشن ميلادت مبارك منو اونسوي جشن دل نذاري
منو اونسوي جشن دل نذاري
اين آهنگ رو خيلي دوست دارم هرچند كه هر وقت گوشش ميدم گريم ميگيره
آخ بايد برم براي فردا يه مقاله كوتاه در مورد رشوه بنويسم هيچي به ذهنم نمي رسه ، اينطوريبنويسم چطوره :
اگه يكم دقيق تر به دور و برنمون نگاه كنيم ميبينيم كه رشوه دادن و رشوه گرفتن به يكي از روزمره ترين كارهامون تبديل شده
رد پاي اين عمل رو بصورت خفيف ميشه تو بسياري از صحنه هاي آشناي زندگي ديد ، نمونش رشوه دادن پدر و مادر به بچه براي انجام دادن و يا ندادن يك كار ، رشوه دادن براي جلب توجه ، رشوه دادن براي خريد محبت و يا حتي رشوه دادن داماد به عروس قبل از عروسي براي جلب رضايتش و يا رشوه دادن مادر شوهر به عروس سر سفره عقد به عنوان زير لفظي براي گرفتن جواب بله
و و و
از اين مثالهاي كوچيك و ساده گذشته نمونه هاي جدي اين عمل هم كم ديده نميشه نمونه هايي كه گاه آثار بسيار بسيار مخربي داره ، حال اين سوال مطرح ميشه كه مضرات اين عمل چيه؟
يكي از مهمترين و عيني ترين ضرر رشوه ، برهم خوردن عدالت اجتماعيه ، يعني افراد متول به صرف داشتن پول حقوق ساير اقشار جامعه رو پايمال ميكنند از گرفتن نمره در دانشگاه گرفته تا خريد داروهاي كمياب و حياتي
ضرر بعدي رشوه سست شدن و بي اساس شدن قانونه ، اين خودش در دراز مدت باعث ايجاد هرج و مرج ميشه
ضرر بعدي اون آثار مخربي كه در شخصيت فرد رشوه دهده بجا ميگذاره به اين ترتيب كه با انجام مداوم اين كار روحيه تلاش و كوشش رو از دست ميده و تبديل به فردي لا ابالي و بي مسئوليت ميشه
يكي ديگه از مضارش ايجاد شغلهاي كاذب و ثروتهاي باد آورده است و نتيجه مستقيم اونها بر اقتصاد جامعه
خوب در واقع اين مسئه از ديدگاه علوم روانشناسي ، جامعه شناسي و حتي علم اقتصاد عملي غير قابل قبوله
پس عملي غير اخلاقي شناخته ميشه و همه مسئولند كه از محيط اطراف خودشون شروع كنند و براي ريشه كن كردن اون در جامعه تلاش كنند
اي بدك نشد به هر حال از هيچي بهتره نتيجش رو بعدا مينويسم
رشوه
آخ كه هرچي ميكشم از دست اين كامپيوترم ميكشم بايد بدمش بجاش خروس قندي بخرم
مگه براي آدم اعصاب ميگذاره ، خوب بگذريم ديروز تو شركت جلسه دورهاي داشتيم كه 3 ساعت طول كشيد نمي دونم چرا هر وقت ميرم جلسه و آقاي مدير خوش تيپ واحدمون سخنراني ميكنه اينقدر احساس مهم بودن بهم دست ميده مثل اينكه جو خيلي ميگيرفتم
اين آقاي مدير ما خيلي خوب حرف ميزنه يجورايي به همه انرژي مثبت ميده با اينكه خيلي جوونه ولي حرفهاش بدل مشينه و به ادم ارامش ميده از تيپ و يافش بهتره چيزي نگم كه هرچي بگم كم گفتم
امروز يه پليوريقه اسكي خوشگل قرمز با يه شلوار يشمي پوشيده بود خيلي فوق العاده شده بود آخه قرمز رنگ مورد علاقه منه ، وقتي يكي ميپوشدش هيجان زده ميشم خيلي ( اشتباه نشه يوقت آقاي مديرمون متاهلن و يه پسر 2 سالم دارن )
جلسه درمورد ايجاد و انگيزش كاري و اين حرفها بود در ضمن منم يكم سخنراني كردم كه بنوبه خودش اولين بارم بود كه تو يه جمع 40، 50 نفره حرف ميزدم كه اكثريت هم البته آقايون بودند
الان سياوش قميشي داره ميخونه :
براي روزه ميلاد تن خود من آشفته رو تنها نزاري
براي ديدن باغ نگاهت ميون پيكر شبها نذاري
همه تنهايي ها با من رفيقن منو در حسرت عشقت نذاري
براي روز ميلاد تن خود منو دور از دل و ديدت نذاري
دلم دلتنگه و مهر تو مي خواد دلم رو در پي غمها نذاري
ميام تنها توي قلبت ميشينم منو قلبت رو جايي جا نذاري
عزيزم جشن ميلادت مبارك منو اونسوي جشن دل نذاري
عزيزم جشن ميلادت مبارك منو اونسوي جشن دل نذاري
منو اونسوي جشن دل نذاري
اين آهنگ رو خيلي دوست دارم هرچند كه هر وقت گوشش ميدم گريم ميگيره
آخ بايد برم براي فردا يه مقاله كوتاه در مورد رشوه بنويسم هيچي به ذهنم نمي رسه ، اينطوريبنويسم چطوره :
اگه يكم دقيق تر به دور و برنمون نگاه كنيم ميبينيم كه رشوه دادن و رشوه گرفتن به يكي از روزمره ترين كارهامون تبديل شده
رد پاي اين عمل رو بصورت خفيف ميشه تو بسياري از صحنه هاي آشناي زندگي ديد ، نمونش رشوه دادن پدر و مادر به بچه براي انجام دادن و يا ندادن يك كار ، رشوه دادن براي جلب توجه ، رشوه دادن براي خريد محبت و يا حتي رشوه دادن داماد به عروس قبل از عروسي براي جلب رضايتش و يا رشوه دادن مادر شوهر به عروس سر سفره عقد به عنوان زير لفظي براي گرفتن جواب بله
و و و
از اين مثالهاي كوچيك و ساده گذشته نمونه هاي جدي اين عمل هم كم ديده نميشه نمونه هايي كه گاه آثار بسيار بسيار مخربي داره ، حال اين سوال مطرح ميشه كه مضرات اين عمل چيه؟
يكي از مهمترين و عيني ترين ضرر رشوه ، برهم خوردن عدالت اجتماعيه ، يعني افراد متول به صرف داشتن پول حقوق ساير اقشار جامعه رو پايمال ميكنند از گرفتن نمره در دانشگاه گرفته تا خريد داروهاي كمياب و حياتي
ضرر بعدي رشوه سست شدن و بي اساس شدن قانونه ، اين خودش در دراز مدت باعث ايجاد هرج و مرج ميشه
ضرر بعدي اون آثار مخربي كه در شخصيت فرد رشوه دهده بجا ميگذاره به اين ترتيب كه با انجام مداوم اين كار روحيه تلاش و كوشش رو از دست ميده و تبديل به فردي لا ابالي و بي مسئوليت ميشه
يكي ديگه از مضارش ايجاد شغلهاي كاذب و ثروتهاي باد آورده است و نتيجه مستقيم اونها بر اقتصاد جامعه
خوب در واقع اين مسئه از ديدگاه علوم روانشناسي ، جامعه شناسي و حتي علم اقتصاد عملي غير قابل قبوله
پس عملي غير اخلاقي شناخته ميشه و همه مسئولند كه از محيط اطراف خودشون شروع كنند و براي ريشه كن كردن اون در جامعه تلاش كنند
اي بدك نشد به هر حال از هيچي بهتره نتيجش رو بعدا مينويسم
Sunday, December 22, 2002
شب شعر
مهموني شب يلداي امسال نفهميديم چطور شد كه به محفل شعر و آواز تبديل شد البته بعد از گرفتن فال حافظ به سنت هر ساله (چشمتون روز بد نبينه يه شعر عشق و عاشقي و بوس و كناري برا من اومده بود كه نگو و نپرس)
در اين بزم انواع اقسام آوازهاي مدرن ، پست مدرن ، سنتي ، فولكولوريك و محلي ، يه صدايي دو صدايي كر و همخواني و خلاصه هرچي كه بگين به بهترين شكل ممكن اجرا شد ، بس كه فاميل ما هنرمندن ، راستي داماد جديدمون هم درجه هنرمندي خونشون خيلي بالاست انصافا صداشم خيلي خوبه ، شاعرم كه هست ترشي نخوره يه چيزي ميشه
از 25 سالگي هم بگم اي بدك نيست اولين روزش كه بخير گذشت ، هرچند كه همسن مامانا شدم ولي خوب چه ميشه كرد زندگيه ديگه
اي واي الان بايد برم ورزش كنم وگرنه مجبورم فردا 1000 تومن بندازم تو صندوق