Wednesday, November 13, 2002

دعای مخصوص برای افطار
خوب بالاخره بعد از یک هفته پر مشغله فرصت پیدا کردم که تو وبلاگم بنویسم قبل از هر چیز می خواستم از همه اونهایی که باایمیل یا پیامهاشون تولد یکسالگی وبلاگم رو تبریک گفته بودند تشکر کنم خیلی ذوق زدم کردن
این هفته هفته خیلی شلوغ پلوغی بود اول از همه اینکه یک اپیدمی بدجنس سرما خوردگی بین بچه های واحد ما شیوع پیدا کرده بود که باعث شد همه تقریبا به این بیماری مبتلا بشن من هم البته از این قافله عقب نموندم (فقط نمی دونم چرا این رییسمون مریض نشد حتی آقا چشم گربه ایه واحد بقلی هم دیروز صداش گرفته بود و فین فین میکرد عجیبه والا)
موضوع بعدی که خیلی خیلی اعصابم رو خورد قضیه تصفیه حساب با شرکت قبلیم بود که بازم به دلیل در آوردن برخی بامبول ها از طرف یکی از روئسای مردم آزار اون شرکت به جایی نرسید (حالا تصفیه حساب بخوره تو سرشون سه ماه از حقوقم رو هم هنوز بهم ندادن ) راست میگن واقعا مصرف زیادی الکل باعث میشه آدم خلق خوی حیوانی پیدا کنه به این نتیجه رسیدم آدمهایی که لااقل به یچیزی اعتقاد دارن البته اگه اعتقادشون واقعی باشه و تظاهر نکنن به خودشون این اجازه رو نمی دن که حق بقیه رو ضایع کنن (الهی به عذاب الهی مبتلا بشن مادر که اینقدر همه رو عذاب دادن)
خوب دیگه ناله و نفرین بسه بریم سراغ خبرهای خوب , مثل اینکه بالاخره بعد از هفت سال هجران مونا و دوست پسرش اشکان به کوری چشم حسودا , گوش شیطون کر گوش شیطون کر دارن بهم میرسن , وقتی مونا این خبر رو بهمون داد همگی داشتیم از خوشحالی سکته میکردیم , یه حالتی تو صداش بود که تمام سلولهای بدنم رو لرزوند نزدیک بود بی اختیار گریه کنم خلاصه فضا بسیار بسیار عشقولانه و رومانتیکانه بود که نگو و نپرس ( الهی خوشبخت بشن مادر , الهی همه عاشقها بهم برسن , آمین ) , ( امروز چرا هی تکه کلام های عمه جان بزرگه خدا بیامرز رو بکار میبرم ,چه میدونم والا )
دیگه اینکه از بس واحد ما همه دخترن و همه هم بکوری دشمنان انقلاب مجرد , مدیر واحدمون هم شاکی شده و به هر دری میزنه تا چاره ای پیدا کنه , دوشنبه که فیروزه (یکی از بچه های واحد مهندسی که البته متاهله ) اومده بود که یکسری به ما بزنه مدیرمون بهش گفت که یه چند تا از پسرهای خوش تیپ و خلاصه توپ واحد مهندسی رو بفرست بیان این دخترهای واحد ما رو بگیرن , ثواب داره بخدا , قرار شد شرکت چون تعداد زیاده یه عروسی دسته جمعی هم بگیره خرجش هم خودش بده (ببین تو رو خدا کارمون به کجا رسیده ) تازه از این به بعد قرار شده سر افطار تو شرکت که همه میریم پایین اولین دعای روزه داران بلافاصله بعد از اذان این باشه ( خدایا همه دخترهای شرکت ..... را عروس بفرما ,آمین یا رب العالمین) ببینیم و تعریف کنیم