Friday, March 14, 2003

شیرین و خونه تکونی عید
با موهای از پشت بافته شده و لباسهای کار و روسری سه گوش روی سرم قیافم خیلی خیلی خنده دار شده تقریبا شبیه حنا دختری در مزرعه شدم
خودمونیم ها این خونه تکونی هم عجب کار سختیه , امسال که مسئولیت کامل خونه تکونی پایین به من محول شده تازه این موضوع رو میفهمم ولی در عین حال تمیزی و درخشش خونه بعد از این همه زحمت خیلی لذت بخشه
امروز کلی کار کردم تقریبا دیگه دارم بیهوش میشم ولی هنوز کلی کار دیگه هم مونده
نکته ای که تو این کارا بهش رسیدم این بود که دخترهایی که قبل از ازدواج عادت به خوردن خوابیدن دارن و هیچ کاری انجام نمی دن بعد از ازدواج چقدر عذاب میکشن ( یا شابدم عذاب میدن ) من یکی که از عروسهای بی عرضه و دست و پا چلفتی هیچ خوشم نمیاد پس بهتره که الان این کارها رو بکنم تا بعدا مثل ... تو گل گیر نکنم