Saturday, July 26, 2003

از بس تو این چند روزه تو آفتاب خوابیدم تقریبا میشه گفت که جزغاله شدم از فرق سرم تا نوک پام سوخته
صورتم هم پوسته پوسته شده حقمه تا من باشم زیاده روی نکنم
همیشه کارها وقتی انتظارش رو نداری یجوری پیش میره که میمونی واقعا جالبه

Thursday, July 24, 2003

آفتاب سوختگی و هزار دردسر
جاتون خالی امروز با یکی از بچه ها رفتیم استخر ( البته استخر که چه عرض کنم در حاشیه استخر)
از در که وارد شدیم یه لحظه حس کردم اومدیم سواحل آفتاب گیر جنوب فرانسه , اکثر بانوان ورزشکار که از حق نگذریم تقربا همگی از نظر قیافه و تیپ و هیکل از مادمازلهای فرانسوی چیزی کم که ندارن هیچ خیلی هم بهترن در محوطه کنار استخر مشغول آفتاب گرفتن بودن و توی اون استخر بزرگ بجز ده , بیست تا دختر بچه کم سن و سال و چند تا خانم مسن پرنده پر نمی زد (به این می گن روحیه ورزش کاری و تفریحات سالم حالا بگذریم که دقیقه به دقیقه یکی از این خانمهای آفتاب پرست از شدت گرما و برای رفع عطش یه سیگار روشن می کرد ژست کشیدنش رو میگرفت )
از اینها که بگذریم توی اون هوای گرم رفتن کردن تو آب خنک خیلی میچسبه همونطور که آفتاب گرفتن بعد از یک شنای طولانی ( راستش ما هرچی روغن به خودمون زدیم و هرچی تو آفتاب دراز کشیدیم نسوختیم که نسوختیم فقط یکم همچی بگی نگی برنزه شدیم که بازم جای شکرش باقیه)
به هر حال روز خوبی بود و از بس که بهمون خوش گذشت تصمیم گرفتیم فردا هم بریم باشد که فردا آفتاب عالم تاب بیش از امروز بر ما بتابد و به ما توفیق بنزه شدن عطا فرماید , آمین


Wednesday, July 23, 2003

تو این چند روزه سرم حسابی شلوغ بود یک دقیقه که وقت خالی پیدا میکردم و می شستم پشت کامپیوتر این فیلتر لعنتی نمی گذاشت وبلاگ ها رو ببینم و تو بنویسم
عجب بدبختیی شده ها
خوب الانم که نزدیک نیمه شبه و خوبیت نداره که آدم وبلاگ بنویسه فردا یه سوژه توپ از یه گوشه کناری گیر میارم و مفصلا در موردش می نویسم قول می دم حالا نه ببینید