Saturday, October 16, 2004

امروز مي خوام در مورد ساده زيستي بنويسم
من ساده زيستي رو الان با توجه به شرايط راحت زيستي مي دونم ، يعني آدم طوري زندگي كنه كه راحت باشه و رضايت داشته باشه
بنظر من مهمترين فاكتور تو اين زمينه سطح درآمد و تو زندگيه
هركسي بسته به توان مالي كه داره بايد براي خودش يه زندگي راحت فراهم كنه حالا ميتونه زندگي راحت من با زندگي راحت بغل دستيم فرق داشته باشه چون سطح درآمدمون فرق داره ، مشكل وقتي پيش مياد كه آدمها سعي ميكنن بزور خودشون رو تو سطوح بالتر از خودشون جا بدن و سعي ميكنن مطابق استانداردهاي اون سطح زندگي كنن كه مسلما خيلي سخت ميشه چون بايد از يكسري از نيازهاشون براي ارضاي يكسري ديگه از نيازهاشون بگذرن ، مثلا خونشون رو بفروشن چون ميخوان يه خونه لوكستر تويه جاي گرون اجاره كنن يا اينكه از يكسري از نيازهاي اوليه زندگيشون بگذرن چون ميخوان لباسهاي آنچنانيو فلان مارك رو بپوشن
خوب اينكار منطقا اشتباهه چون اولا با تمام اين كارها نمي تونن هم سطح بالاتري ها بشن و دوما اينكه با اين كارشون از اونچيزي كه داشتن هم تنونستن لذت ببرن و مدام تو فشار عصبين
ولي نمي دونم واقع چرا خيلي از مردم تو ايران اين كار رو ميكنن من نمونش رو زياد ديدم مثلا براي برگزاري يك شب مراسم عروسي آنچناني ميلونها تومن پول از اين و اون قرض ميگيرن و يك عمر زير بار اين قرض ميمونن ، كه چي ؟
براي اينكه ميخوان تو يه سطح ديگه خودشون رو جا بزنن ، در واقع يجور فيلم بازي ميكنن ف فيلمي كه خيلي از تماشاچيهاش هم مثل خودشونن و ميدونن كه دارن يك فيلم غير واقعي رو نگاه ميكنن ولي چون خودش هم قبلا اين فيلم رو بازي كردن يا قصد دارن كه بازي كنن چيزي نميگن
البته من ساده زيستي رو با رياضت برابر نمي دونم
يعني اگه آم توان مالي رو داشته باشه بنظر من درست نيست كه ازش در جهت راحتي استفاده نكنه
من فكر ميكنم جوامعي كه سنتي تر هستن تجملاتي تر هم هستند نمونش همين جامعه هند كه بخاطر حفظ ستنهاشون بايد تجملات زيادي داشته باشن همين سنتها و تجملات دست و پا گير راحتي رو از زندگيشون ميگيره و اونها رو درگير ظواهر ميكنه
تو جوامع امروزي غربي بين مردم عادي و قشر متوسط تجملات خيلي خيلي كمه سنتها هم خيلي خيلي كمرنگه كشوري مثل انگلستان كه مردمش سنتي ترن تجملات هم درش بيشتره
ايران هم يك كشور سنتي شايد يكي از دلايل تجملاتي بودن مردمش همين باشه
بنظر من نتها گاهي خيلي دست و پا گيرن باعث ميشن آدم بجاي اينكه براي خودش زندگي كنه براي ديگران زندگي كنه و نظر اونها براش مهم باشه اين دهن بيني آدم رو خيلي درمونده و خسته و عصبي ميكنه

Sunday, October 10, 2004

گزارش خبري
تيم ملي فوتبال ايران ديشب با نتيجه دو بر صفر از آلمان باخت
البته اين نتيجه اي بود كه با يه ديد واقعي و بدون در نظر گرفتن استثنائات ميشد پيش بينيش كرد ولي خوب خيلي ها از جمله چكاوك عزيز رو عصباني و سرخورده كرد، بنظر من كه بازي خوب و هيجان انگيزي بود بخصوص كه ورزشگاه آزادي بعد از مدتها كاملا پر شده بود اونهم براي يك بازي دوستانه تازه از فشفشه و ترقه و بمب و موشك هم خداشكر خبري نبود و آبرومون جلوي آلمانها و ساير مردم دنيا شكر خدا حفظ شد من يكي كه همش در طول بازي نگران بودم كه تماشاگرها چيزي وسط زمين پرتاب نكنن و آبروريزي نشه
فوتباليست هامون هم خدا وكيلي خوب بازي كردن مخصوصا تو نيمه اول ولي خوب تجربه و خونسردي و دقت آلمانها باعث شد كه نتونن نتيجه بگيرن
از قرار معلوم به نقل از چندين خبرگزاري معتبر خانمها هم اينبار اجازه ورود به ورزشگاه آزادي رو داشتن البته يه نقل از يه منبع خبري ديگه فقط خانمهاي آلماني اين اجازه رو داشتن نه خامهاي ايراني ، نمي دونم اگه خبر اول درست بوده باشه كه جيع و داد و اعتراض ديروز من اكلي بوده ولي اگر خبر دوم درست باشه ديگه واويلا گفته هاي ديروزم رو كه تاييد ميكنم هيچي چند بربر هم بر شدتش مي افزايم ، در اينصورت واقعا بايد بگم كه چشممون روشن ، تبيض نژادي در ملا عام اونهم از نوع زنانش واقعا كه ، خانهاي ايراني چيشون از خانمهاي آلماني كمتره ، بحث غيرت و حساسيت آقايون هم وطن رو وسط نكشيد كه واقعا ديگه داغ ميكنم ، هيچ توجيهي براي اين كار وجود نداره ، تمام